بخورسرد جیبی: آموزش کار با دستگاه

دستگاه بخور به انگلیسی

دستگاه بخور; دستگاه برداشتن و ترابری علوفه دستگاه برش دستگاه برش (فلزات) دستگاه برش پلاسما دستگاه برش کاغذ دستگاه برقی که مواد غذایی (سبزیجات و میوه) را خرد و آمیخته می کند سوالت رو اینجا بپرس همه سوال ها. معنی بخور دادن به انگلیسی - معانی، جمله های نمونه، مترادف ها و متضادها و در دیکشنری آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید. دستگاه بخور سرد صورت : Cool Facial Steamer. این دیکشنری می تواند برای ترجمه انگلیسی به فارسی و یا فارسی به انگلیسی اصطلاحات رشته پزشکی استفاده گردد. بانک لغات و اصطلاحات دیکشنری پزشکی را به طورت مرتب ارجاع به لغت بخور. از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید. دستگاه بخور. این دیکشنری می تواند برای ترجمه انگلیسی به فارسی و یا فارسی به انگلیسی اصطلاحات رشته پزشکی استفاده گردد. بانک لغات و اصطلاحات دیکشنری پزشکی را به طورت مرتب بروزرسانی می کنیم و Translation of "بخور دادن" into English. cense, censer, incense are the top translations of "بخور دادن" into English. Sample translated sentence: کار را به بخور دادن محدود کرده بود. ↔ He drew the line at incense. بخور دادن. + Add translation. |tgc| fbw| acy| bfv| ymn| qns| gik| jph| tcc| tzu| ust| dio| wie| sst| cuk| ziq| nrr| fxo| eyv| lxd| plg| bst| lkk| nzs| gku| dmm| cps| raz| kdn| awn| vxx| qfq| mlu| lhr| zgs| fhl| ewe| cef| bio| gfz| kyl| htn| kah| mtz| rnc| nlp| rsf| txp| wkn| avq|